... اكنون در وضعیتی قرار دارم كه احساس می كنم به ازای رسیدن به مسكن بهای گرانی را دارم می پردازم آن هم ثمره ی همه ی مجاهدت های فی سبیل اللهی ( كه اگر خداوند آن را تأیید فرماید ) كه قلبم رضایت نمی دهد چنین شود. لذا با توجه به این كه خدا می داند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمی دانم بلكه هم چنان مدیون هستم و باید تا روزی كه نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم . قاطعانه اقدام فرمایید كه :
« ساختمان نیمه كاره مسكن این جانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را كه اضافه بر وام واگذاری ( مبلغ چهارصد هزار تومان ) هزینه شده است به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم . ».
پایان جنگ برای علی صیاد شیرازی ، آغاز خیزش به سوی دنیا به بهانه ی زندگی نبود . مگر از منظر یک مؤمن تمام لحظات تلخ و شیرین جنگ ، مملو از جلوه های زندگی نبود كه اكنون برای جبران عقب ماندگی های آن دست از پا نشناسد! او مانند دیگر رزمندگان مؤمن به عهدی كه با خدای خود بسته بود ، صادق بود و در انتظار آن روز موعود سر از پا نمی شناخت .
بعداز تشكیل ستاد كل نیرو های مسلح سرتیپ صیاد شیرازی به عنوان رئیس بازرسی این ستاد منصوب شد . مدتی بعد از سوی فرماندهی كل قوا مسؤولیت جانشینی این ستاد نیز به او محول شد . اكنون بعد از جنگ هم باز بیش تر وقت او برای سازماندهی نیرو های مسلح صرف می شد. همه كسانیكه سربازیشان را در آن ستاد گذراندهاند، به یاد دارند كه هر روز در مراسم صبحگاهی ، تیمسار صیاد خود به وسط میدان می آمد و به همه تمرین ورزش می داد . این آغاز یک روز سراسر كار برای او بود.
او به سربازان و افسران جوان عشق میورزید. برای تربیت آنان سر از پا نمی شناخت. از هیچ فرصتی برای یادآوری خاطرات حماسه های جنگ ، دریغ نمی كرد. از دانشگاه افسری امام علی و پادگان های آموزشی سربازان گرفته تا پاسگاهی گم گشته در میان كوه های كردستان به نام خیلچان. در یكی از این سركشی ها متوجه شد كسی پوتین هایش را واكس زده است. از فرمانده منطقه پرسید چه كسی این كار را كرده است. او گفت : «تیمسار ، سرباز مهمانسرا به دستور من این كار را كرده است.»
اخم های تیمسار تو هم رفت. چند بار زیر لب استغفار گفت و آن گاه رو به سوی فرمانده جوان كرد و گفت: این رفتار ها در انسان روحیه ی استكباری ایجاد میكند. باید غرور سرباز را حفظ كرد. »
وقتی كه در دانشگاه افسری تدریس می كرد ، تصمیم گرفت عملیات های بزرگ هشت سال دفاع مقدس را به دانشجویان تدریس كند. استقبال دانشجویان باعث شد برای نظام مند شدن این كار ، سازمانی تشكیل دهد . طرح تشكیلاتی نوشت به نام هیأت معارف جنگ.
من خدا را شكر و سپاس میگویم كه در قلبم محبتی نسبت به این فرزند قرار داده است كه نه تنها از سه فرزند دیگرم كمتر نیست بلكه به دلایلی كه وجود دارد به تدریج این محبت بیشتر میشود .
اولین مشورت در این مورد را خدمت مقام معظم فرماند هی كل قوا در جهت اخذ مجوز ولایتی كار داشتم. الحمدلله با مطرح كردن این مطلب مقام معظم رهبری من را به انجام این كار ترغیب نموده البته با این فرض كه من هفتهای یک جلسه مجاز به منفک شدن از كار سازمانی خویش باشم و هر ماه هم 48 ساعت در روزهای پنجشنبه و جمعه برنامهریزی كرده و به مناطق عملیاتی بروم و بههمراه گروه، برداشت تحقیقی خود را از منطقه ی عملیاتی انجام بدهم .
او در قالب هیأت معارف جنگ موفق شد فرماندهان بزرگ عملیات های مختلف را به دانشگاه افسری بكشاند بعداز تدریس و نقد و بررسی نظری هر عملیات ، در پایان هر دوره ، دانشجویان به اتفاق اساتید و با حضور همه فرماند هانی كه از ارتش و سپاه در آن عملیات نقش داشتهاند، در منطقه حضور یابند و از نزدیک محل حوادث را ببینند. این فرصت برای فرماندهان مغتنم بود تا خاطراتشان را بازگویی كنند. تیمسار صیاد موفق شد حداقل سه دوره را خود شخصاً سرپرستی كند.
بعداز سالها دوری از خانه و خانواده ، حالا برای رسیدگی به فرزندانش فرصت بیش تری میگذاشت. به دقت به درس و مشق آنان میرسید. اعمال و حركاتشان را زیر نظر میگرفت و در مسائل مختلف به آنان مشاوره میداد. در انتخاب همسر مناسب برای مریم، ماه ها وقت گذاشت تا این كه از میان همه ی خواستگاران دانشجویی بسیجی را مناسب دامادی خود یافت. حتی از دختر معلولش مرجان هم غافل نبود. او عقبافتاده ی ذهنی است. پدر مانند یک عارف شكیبا وجود او را نعمت می پنداشت و به او به چشم یک بهشتی روی زمین می نگریست.
من خدا را شكر و سپاس میگویم كه در قلبم محبتی نسبت به این فرزند قرار داده است كه نه تنها از سه فرزند دیگرم كمتر نیست بلكه به دلایلی كه وجود دارد به تدریج این محبت بیشتر میشود .
راستی ، رابطه ی عاطفی شهید صیاد شیرازی با دختر معلولش ، مرجان ، و حکایتی شنیدنی از لحظات شهادت ایشان را ، در قسمت بعد مطالعه فرمایید .
تهران- بامداد ۲۱فروردين ،۱۳۷۸امير سپهبد علي صياد شيرازي در حال خروج از منزل، به وسيله ي منافقين مسلح در پوشش رفتگر، در برابر ديدگان فرزندش به شهادت رسيد و منافقين كوردل، رسما اقدام به اين جنايت هولناك را به عهده گرفتند.
قهرمان
۲۱فروردين، سالروز شهادت اميري است كه اسوه وفاداري و عشق بود؟ سردارعلي صياد شيرازي؟ همو كه ميگفت: -قهرمان كسي است كه در جهاد اكبر، بر نفس اماره خود غالب آمده باشد، آن طوري كه آرزوي يك بار غفلت كردن و خدا را از نظر دور داشتن را در دل شيطان به گور فرستد. قهرمان كسي است كه در وابستگي به خدا و خط ولايت، آن چنان آبداده و توان مند شده باشد كه با اطمينان قلبي، مهياي انجام هر تكليفي باشد كه از محور ولايت بر عهده او بسپارند. قهرمان كسي است كه دل به دنيا نسپارد و در التهاب هجرت به دياردوست، سر از پا نشناسد> و شهيد صياد شيرازي، در عرصههاي مختلف اجتماعي و نظامي، حقيقت اين قهرمان را در وجود خويش متبلور ساخت.
يوم الله
امروز روزي است كه شهيد علي صياد شيرازي، يكي از بزرگ مردان عرصه ايثار و از خود گذشتگي، قدم از عرصه خاكي بر ميدارد و پاي در گستره آسمانها مي نهد. در ميان ياران دير آشناي خود، به مهماني ميرود و هلهله شادي ملائك را به هنگام ورود خود به فردوس برين، به گوش جان ميشنود، او امروز مي رود تا نداي مظلوميت ايران وايرانيان، ديگر بار در گوش جان جهانيان طنين اندازد و آنان را شرمنده خويش سازد.
سپهبد سرفراز
امير شجاع و دلاور ارتش پر افتخار جمهوري اسلامي ايران، سپهبد صياد شيرازي، نامي پرافتخار و جاودانه است كه با هشت سال دفاع مقدس و دلاوريها و از خودگذشتگي ها، عجين ميباشد. اين عارف عاشق، نمونه بارز شرف و غيرت ايراني بود كه جان شيرين خويش را، فداي عزت و سربلندي اسلام و ولايت نمود.
سپهبد سرافرازي كه عمر با بركت خويش را، در راه خدمت به ملت و مملكت اسلامي اش، سپري نمود و در راه رسيدن به لذت وصل، هرگز دل به زيورهاي دنيوي نبست و عارفانه و عاشقانه، سلوك وصل را طي نمود تا آن گاه كه جام شيرين شهادت را سركشيد.
گلبرگي از گلستان وجود
اميرسپهبد شهيد علي صياد شيرازي، در سال ۱۳۲۳هجري شمسي، در -كبود گنبد> از توابع شهرستان در گز، در شمال خراسان، در خانوادهاي مذهبي ديده بر اين دنياي خاكي گشود. پدرش از عشاير فارس بود كه به استخدام ژاندارمري درآمده و سپس به ارتش منتقل شده بود. وي از جاذبهاي خاص برخوردار بود و از اين رو، علي تحت تاثير پدر، از كودكي به شغل نظامي و ارتش علاقه مند شد . دوران كودكياش را به علت شغل پدر در شهر مقدس مشهد و دوران جواني اش را در شهرهاي گرگان، شاهرود، گنبد و آمل گذرانيد و در طي اين سال ها، تحت تاثير جو مذهبي خانواده، ريشههاي علاقه مندي به مذهب و ولايت، در عمق جانش پاي گرفت.
تحصيلات
شهيد علي صياد شيرازي، پس از پايان آخرين سال دوره متوسطه در دبيرستان امير كبير تهران، در سال ۱۳۴۳وارد دانشكده افسري شد وسه سال بعد، پس از اخذ درجه ليسانس، از دانشگاه افسري فارغ التحصيل شده و براي به پايان رسانيدن دوره مقدماتي توپ خانه، عازم اصفهان گرديد. در سال ۱۳۵۱پس از اتمام آموزش زبان انگليسي در تهران، به دليل لياقتها و دقت هايش در كار، براي تكميل تخصصهاي توپ خانه، از طرف ارتش، عازم آمريكا شد تا دوره هواسنجي بالستيك را بگذراند. او پس از بازگشت ازآمريكا، به عنوان استاد در مركز آموزش توپ خانه اصفهان به تدريس پرداخت.
حضور در ميدان رزم قبل از انقلاب
شهيد صياد شيرازي، پس از آن كه دوره مقدماتي توپ خانه را در اصفهان طي كرد، مدتي در مناطق غرب كشور و در مشاغل افسر ديده بان توپ خانه، معاون آتش بار، فرمانده آتش بار و بعد هم در لشكر ۸۱كرمانشاه، به خدمت پرداخت.
وي كه پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه افسري، با درجه ستوان دومي وارد ارتش شده بود، هم زمان با پيشرفت در زمينههاي شغلي، به فعاليتهاي خويش در زمينههاي مذهبي ادامه داد و انجمن اسلامي مركز توپ خانه اصفهان را تاسيس كرد و با گروههاي توپ خانه ۴۴و ۵۵اصفهان و هوانيروز و پايگاه هشتم شكاري اصفهان، ارتباط برقرار نموده و تشكيلات مذهبي اين پادگانها را هدايت مينمود.
شهيد و فعاليتهاي پس از انقلاب
شهيد صياد شيرازي در رديف اولين فرماندهاني بود كه وارد كردستان شد و شهيد دكتر چمران را در حل بحران پديد آمده در غرب كشور، ياري نمود. طرح هايي كه باعث شكستن محاصره شهرهاي سنندج، پادگان مريوان، بانه و سقز شد، از طرحهايي بود كه شهيد در آنها دخالت اساسي داشت و آن گاه كه اين طرح ها با موفقيت به پايان رسيد، با ارتقاي درجه، با درجه سرهنگي، به فرماندهي عمليات غرب كشور منصوب شد. بدين ترتيب، لشكرهاي ۲۸كردستان، كرمانشاه، تيپ ۲۳نيروهاي مخصوص، بخشي از لشكر ،۱۶سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيز نيروهاي انتظامي كردستان، همگي تحت فرماندهي وي قرار گرفت.
مسووليتها در دوران دفاع مقدس
شهيد صياد شيرازي، پس از آن كه به دليل مخالفت هايش با بني صدر، درجات تشويقياش توسط وي لغو و از مسووليت عمليات غرب كشور بر كنار شد، با دعوت شهيد كلاهدوز، در سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد و تا بركناري بني صدر، به مدت چهار ماه در معاونت طرح و عمليات سپاه انجام وظيفه كرد. او پس از انتخاب شهيد رجايي به سمت رياست جمهوري، دوباره با درجه سرهنگي به ارتش فراخوانده شد و قرارگاه عملياتي شمال غربي كشور را تشكيل داد و به پاك سازي شهرهاي بوكان و اشنويه پرداخت. پس از شهادت سرلشكر فلاحي در سال ۱۳۶۰ ، با حكم امام خميني رحمه الله به عضويت شوراي عالي دفاع منصوب شد. صياد در سال ،۱۳۶۸به درخواست رئيس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح و با موافقت مقام معظم رهبري، به سمت معاونت بازرسي ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح منصوب شد.
تشكيل هيات معارف جنگ
شهيد صياد شيرازي، در سال ،۱۳۷۲با حكم فرمانده معظم كل قوا، به سمت جانشين رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح منصوب و در عيد غدير ،۱۳۷۸به درجه سرلشكري نايل آمد. وي در اين آخرين شغل خود، بخشي از اوقات كارياش را به امور فرهنگي دفاع مقدس ميپرداخت و هيات پژوهشي و آموزشي معارف جنگ را تشكيل داد و به مسائل حاشيهاي مربوط به دفاع مقدس و ثبت و ضبط تاريخ جنگ پرداخت. او اين كار را، با هدف انتقال تجربههاي جنگ به نسل جوان و دانشجويان، به ويژه دانشجويان دانشگاه افسري انجام داد.
اخلاص و شهامت سپهبد شهيد
علي صياد شيرازي، مردي در نهايت خلوص، پاك نيت و صبور بود. وي عمر با بركت خويش را، در راه خدمت به اسلام و ميهن بر ضد دشمنان و به جنگيدن با آنان سپري نمود. بزرگ مردي كه قلبش هميشه براي مردم ايران ميطپيد. مردي كه مردم انقلابي و نيروهاي مردمي و سپاهي در سراسر كشور، وي را با نام رزمندهاي شجاع و ارتشي دلاور ميشناختند. او كه خود را خدمت گزار مردم مي دانست و با وجود مشغله زيادي كه داشت، هرگز از پاسخ گويي به درخواستهاي مردمي و رسيدگي به مشكلات آنان وانمي ماند. صياد، خويش را در مقابل خانواده شهدا خجل ميديد و در اين زمينه با خود ميگفت: چرا من به فيض شهادت نائل نشدم؟>
شهيد و خانواده
جايگاه شهيد صياد شيرازي، به اندازهاي بزرگ است كه كم تر كلامي قادر به بيان آن است. دختر شهيد درباره برخورد پدرشان با اعضاي خانواده ميگويد:
-با توجه به گسترده بودن حجم كار پدرم، رسيدگي ايشان به امور خانواده در اوقات فراغت، از جمله كارهاي در خور توجه ايشان بود>. صياد با وجود مشغله زياد كاري، به خانواده خود توجه خاص داشت. حتي گاهي جارو به دست ميگرفت و در نظافت و كارهاي خانه به همسر خويش كمك ميكرد. فرزندان خويش را به خواندن نماز اول وقت توصيه مينمود. در طي هشت سال جنگ، به علت حضور مداوم در جبهههاي نبرد عليه دشمنان، نميتوانست آن چنان كه بايسته و شايسته است، به امور فرزندان خود رسيدگي كند، اما پس از جنگ، با وجود تمام كارهايي كه داشت، در ايام استراحت، تمام وقت خويش را صرف خانواده مي نمود.
ويژگيهاي اخلاقي
شهيد صياد شيرازي، فردي مومن و متعهد راستين به اسلام و تشيع بود. بزرگ مردي كه هر كاري را با نام خدا و دعا براي فرج آقا امام زمان(عج) شروع و با دعا براي سلامتي و عزت رهبر معظم انقلاب به پايان ميبرد. وي به شهادت اعضاي خانواده و همكاران و اطرافيانش، هميشه با وضو بود و براي تصميم گيري در كارهاي مهم و اساسي، ابتدا دو ركعت نماز به جاي ميآورد. بنابر سفارش امام خميني رحمه الله هميشه دوشنبهها و پنج شنبهها را روزه مي گرفت. اوقات كارياش و شروع و پايان جلسات ادارياش با اوقات شرعي منظم شده بود. به نماز شب بسيار مقيد بود و ساده زيستي و دوري از تجملات و تكبر و ريا، از خصوصيات ويژه اخلاقي آن شهيد بود. صياد، نمونهاي از يك افسر و فرمانده منضبط، جدي و سخت گير، و البته مورد علاقه زيردستانش بود.
شهادت
امير شهيد علي صياد شيرازي، حديث دلدادگي را با شكوه و جاودانگي تمام، پس از سالها جست وجوي شيرين شهادت، سرانجام در تاريخ ۲۱فروردين ۱۳۷۸هجري شمسي، مصادف با ۲۳ذيحجه ۱۴۱۹هجري قمري، در ساعت ۶/۴۵صبح به نمايش گذاشت. وي كه بيست سال در پي صيد گران بهاي شهادت، دشت و دمن و شرق و غرب كشور از پاوه تا چزابه و فاو را طي كرده بود، سرانجام در كمند زلف يار گرفتار آمد و جام عشق لايزال الهي را مستانه سركشيد. و با تن پوشي از ياس و ارغوان راهي بهشت شد و امروز، همه شكوفههاي بهاري، از داغ سترگ شقايق درسوز و گدازند.